با ترامپ فعلی چه کنیم؟
دونالد ترامپ بهزودی وارد کاخ سفید خواهد شد. سرعت تحولات بهگونهای است که معلوم نیست هنگام قسم یاد کردن وی در ژانویه 2025، تصویر منطقه و جنگ به شکل کنونی باشد. بهویژه آنکه بنیامین نتانیاهو، پروسهای از تغییر مقامات درگیر در جنگ را آغاز کرده است. اعضایی در کابینه که به تندی دیگران نبودند، آن هم زمانی که مشخص شده است دولت بعدی در ایالات متحده، سازگاری بیشتری با اسرائیل دارد.
با وجود این، مشخص است که ترامپ نسبت به دولت اول خود از محافظهکاران سنتی کمتر استفاده میکند. وی بارها در کمپین انتخاباتی خود، آنان را برای مداخلات نظامی و جنگافروزی در دنیا مورد سرزنش قرار داده و عدم رضایت خود را از بهکارگیری آنان در دولت اول خویش ابراز داشته است.
بنابراین هر چند که حمایت از اسرائیل به قوت قبل ادامه مییابد، اما ترامپ خواستار یک تنش دائمی در منطقه نیست؛ ضمن آنکه تمایل دارد تمرکزش را متوجه چین و حوزه پاسیفیک کند. اینها فرصتهایی است که میتواند مورد توجه دستگاه سیاست خارجی ما هم قرار بگیرد. همزمان جناب آقای پزشکیان، رئیسجمهوری کشورمان دیروز به ضرورت خارج شدن کشور از «بحران» اشاره داشتند. آمار و ارقام نیز نشان میدهد که این وضعیت از سال۱۳۹۷و زمانی که ترامپ از برجام خارج شد، آغاز شد. جایی که قیمت دلار بیش از چهاربرابر شد، تورم با تاخیری کوتاه به همین میزان رشد یافت، فروش نفت به کمتر از ۵۰۰هزار بشکه رسید و تقریبا یک دهک جمعیت یعنی قریب ۹میلیون نفر از ایرانیان زیر خط فقر رفتند. هیچ عقل سلیمی نمیتواند از تکرار این راهبرد دفاع کند.
در عین حال که آقای پزشکیان خود را متعهد به رایدهندگان خویش دانستهاند و کمتر میتوان سبد رایی از ایشان را سراغ آورد که حاضر باشد وقایع سال۱۳۹۷ به بعد و نوع واکنشی که ایران به تحولات بینالمللی انجام داد و نتایج اقتصادی آن، تکرار شود. نه اقتصاد ایران ظرفیت تکرار دارد و نه رایدهندگان به دولت. از این رو بایسته است که دولت بهطور شفاف طرح و دیپلماسی خود را در شرایط کنونی منطقه و انتخاب مجدد ترامپ با مردم و رایدهندگان مطرح کند و اگر رگههایی از تغییر مشاهده شد، بدون تردید انتظارات معکوس خواهد شد و بارقههای امید بر بازارها و اقتصاد سایه میافکند. هیچ ضرورتی ندارد وقایع دولت اول ترامپ تکرار شود مگر آنکه ما دست خود را برای تغییر ببندیم.
کشور روزهایی را میگذراند که در تاریخ معاصرش کمتر با آن مواجه بوده است. اما این نااطمینانیهای فزاینده در دورانهایی رو به افول گذاردند و از دل آن روندهایی گوهربار برای سعادت و رفاه ایرانیان حادث شد همانگونه که جنگ تحمیلی به پایان رسید و در روندی ۱۶ساله وضعیت اقتصادی کشور و مردم دگرگون شد. همانطور که جنگ تحمیلی پایان یافت اما مبارزه با استکبار ادامه پیدا کرد، میتوان مسائل هستهای و منطقهای را حل کرد و همچنان به مبارزه با استکبار ادامه داد./ دنیای اقتصاد
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.